فریادهای ساکت دلم

ساخت وبلاگ
خوب بعد از چندروز اومدم و مدتها ۱۴اردیبهشت به رسم هر سال تولدم بوداینبار ۲۵سالگیم بود و خیلی چیرا متفاوت بودکسایی که کنارم بودن حس و حالی که داشتم اون همه تجربه و اتفاقدلم میخواست جوری باشه که اگه زنده موندم و سالهایی که هم گذشت یادم بمونهبه لطفش منو برد زراس ایذه با تور رفتیمهمین بدو رفتن رفتم دشویی وگوشیم افتاد تو دشویبی و رفت فریادهای ساکت دلم...ادامه مطلب
ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 4 تاريخ : يکشنبه 23 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:49

بالاخره از اینکار .....تخمی دارم میزنم بیرون یعنی بیشتر روزام ب بدترین شکل گذشت کار خیلی بهتری گیرم اومد فعلا ازمایشی امیدوارم بتونم بخاطر پام نمیتونم تنیس برم تا جلسات فیزیوتراپیمو برم دکتر گفت پله برات بده امشب از خ کی و اقای م به شدت ناراحتم هیچ وقت نمیبخمشون مثل ادمای دیگ زندگیم خیلی اتفاقا افتاده زندگی همش دل حال تکاپو وخیلی خستم واقعا حس میکنم نایی ندارم اگه تا الانم ادامه میدم قطعا بخاطر وجودش تو زندگیمه اون نباشه من پوچ پوچم داره ۲۵سالم میشه همه چی داره زود میگذره نمیدونم چی بگم قطعا اگه فقط یه آرزو داشته باشم خوشحال بودنش و زندگی کردن باهاشه من جز وجودش هیچی نمیخوام چون کنارش میتونم به هرچی بخوام برسم فریادهای ساکت دلم...ادامه مطلب
ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 6 تاريخ : چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403 ساعت: 11:10

۱۳ب در امسال من همش تو خونه بودم همش اتفاقات بدی داره میوفته دست مامانم دهن بهدخت همه چی ذهنمو درگیر کرده خسته شدم عجیب تا چند وقت پیش همش تو ذهنم بود ۲۵سالگیم اتمام زندگیم باشه از یجایی نخواستم ولی انگار همون حس داره سراغم میاد توان این همه اتفاق تو زندگی برام سخت شده

هیچ وقت مصبب این حالمو نمیبخشم امیدوارم بجای خودشون عزیزشونو ببین که زجر میکشه

فریادهای ساکت دلم...
ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 23:23

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرمتو شدی مادر و من با همه پیری پسرمتو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوزمن بیچاره همان عاشق خونین جگرمخون دل میخورم و چشم نظر بازم جامجرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرممنکه با عشق نراندم به جوانی هوسیهوس عشق و جوانیست به پیرانه سرمپدرت گوهر خود تا به رز و سیم فروختپدر عشق بسوزد که در آمد پدرمعشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنرعجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرمهنرم کاش گره بند زر و سیمم بودکه به بازار تو کاری نگشود از هنرمسیزده را همه عالم به در امروز از شهرمن خود آن سیزدهم کز همه عالم به درمتا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیمگاهی از کوچه معشوقه خود می گذرمتو از آن دگری رو که مرا یاد توبسخود تو دانی که من از کان جهانی دگرماز شکار دگران چشم و دلی دارم سیرشیرم و جوی شغالان نبود آبخورمخون دل موج زند در جگرم چون یاقوتشهریارا چکنم لعلم و والا گهرماستاد شهریار فریادهای ساکت دلم...ادامه مطلب
ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 23:23

وحشتناک خستم بری کار تا ساعت نم چند بعدش با یمش ادم مزخرف سر و کله بزنی اصلا ادم چل میشهانقدم سرده ادم یخ میزنه امروز رفتم بیرون یعنی حالی عوض کنم یهو باطری ماشین خراب شد کم اوردم دارم چل میشم چرا هرچی اتفاق بده باید واسه من باشه من که کاری ب کسی ندارم زندگی خودمو دارم میکنم حواسم به اینکه کسی و از دست خودم دلخور نکنم هست واقعا چرا اون از ادمای تخمی قبلم چه دوست چه کسایی که باهاشون حرف زدم که هنوز خودشونو یاداوری میکنن فریادهای ساکت دلم...ادامه مطلب
ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت: 23:59

زندگی مثل نقاشی کردن است

خطوط را با امید بکشید

اشتباهات را با آرامش پاک کنید

قلم مو را در صبر غوطه ور کنید

و با عشق رنگ بزنید

نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۲/۱۰/۱۹ساعت 11:29 توسط Mohadese|

فریادهای ساکت دلم...
ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 2 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 11:47

تنها چیزی که میتونه؛ یه آدمی رو … تو ذهن بقیه ماندگار کنه محبتش و لبخندشه ! فریادهای ساکت دلم...
ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 26 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 13:44

یلدا امسال کلاْ برام متفاوت بود از اتفاقاتی که افتاد از ادمایی که دیگه تو زندگیم هستن و کسایی که رفتن ولی خوشحالم اصلاْ یروزیم فکر نمیکردم خوشحال باشم این روزو با اینکه کنار خانوادم نبودم ولی حس خوبی داشتم ثبت خاطره های جدید مدیونشم نمیدونم تا چند وقت میتونم کنارش باشم نمیدونم میتونم چندتا بهار و کنارش بگذرونم ولی خوبیش اینه انقد آرامش بخش که من از الان زندگیم دارم لذت میبرم حسی که دارم بیانش برای خودم سخته دلم میخواد تا روزی که زندم یادم نره و تمام اتفاقاتی که باعث شدن انقد روحیم ضعیف بشه با بودنش تو زندگیم جبران شه فالی که امسال گرفتم این بود این روزها همه چی بر وفق مراد است و روزهاز خوبی را می گذرانید دقت کنید با اشتباه و سهل انگاری اوضاع را بهم نریزید که در این صورت هرگز خود را نخواهید بخشید و ‍پشیمانی سودی نخواهد داشت . از دشمن کمک خواستن به نفع شما نیست زیرا او فقط به دنبال ضربه زدن به شماست . اگر از آشفتگی اوضاع ناراحت و اندوهگین شده اید بیش از این دل به غصه نسپارید که به زودی مشکلات حل شده و همه چیز سر جای خود قرار خواهد گرفت . یادگاری بمونه اینجا نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۱۰/۰۱ساعت 21:54 توسط Mohadese| فریادهای ساکت دلم...ادامه مطلب
ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 33 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 13:44

این روزا خیلی دلم میخواد بیام اینجا چون میتونم بیشتر حرف بزنم و با خودم روراست باشمو یادگاری برام باشه از سال 92 اینجا رو دارم با اینکه یه صفحه مجازیه ولی قطعاً برام ارزشمندهدلم میخواد این محدثه ای که مونده این محدثه ای که هر اتفاقی براش افتاده و کلی شکست خورده تو زندگیش و تغییر بدم شاید شعاری میگن من لایق اتفاقات خوبم ولی من واقعا دلم میخواد آخرین بار زورمو به این زندگی نشون بدم اون احساساتمو فقط برای یه نفر بزارم و اونو آخرین نفر از زندگی خودم بدونم مهم نیست بگم چندمین نفر از زندگیم مهم اون حسیه که اولین بار نسبت بهش دارم و تا حالا تجربش نکردم خیلی شیرینه مثل شیرینی حسی که اگه روزی بچه دار شدم به بچم دارم در این حد برام بالاست .دلم میخواد چندماه دیگه این نوشته ها رو می بینم خودم توی زندگیم این تغییراتو حس کنم هرچند ادمیم نبودم که نخوام تغییر ایجاد کنم ولی متأسفانه وجود بعضی از آدمها منو از زندگیم خیلی عقب کشیدناول طرفم الویتمه بتونم رابطمو خوب و هدفدار و متعهدانه ادامه بدم تا هرجایی که بشهدلم میخواد زبانمو ادامه بدمخطاطی برمتوی شغلایی که دارم موفق شده باشمبتونم به راحتی این لیسانس دومیمو بگیرمتوی تنیس موفق بشم و قطعا یه راکت خیلی خوب بگیرمبرای روحیم باشگاه رو ادامه بدم ولش نکنمآدمای خوبی و تو زندگیم داشته باشمو بتونم قدرت نه گفتن رو داشته باشم نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۰۳ساعت 23:54 توسط Mohadese| فریادهای ساکت دلم...ادامه مطلب
ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 32 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 13:44

روزی که دیدمت فکر نمیکردم اصلا بخوام وارد رابطه شم باهات فکر میکردم یه دوست خیلی خیلی عادی باشیم ولی تو فوق العاده ترینی و خوشحالم که الان تو زندگیمی تو قابل قیاس با هیچ کس و هیچ چیز نیستی تو امید زندگی منی ،من مطمنا عشقوبا تو تجربه میکنم.

۱مبارک فریادهای ساکت دلم...

ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 16:43